فاطمه حسنافاطمه حسنا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

دنیای زیبای خدا

مامان و دلتنگی، سر دو راهی...همه ی عشق و امیدم

سلام حسنا خانوم طلا، همه عشق و امید مامان امروز یکی از روزای بد زندگی مامان بود دخترم... چرا؟... چون بعد از یه روز کاری که از اداره به امید دیدن دخترش اومد خونه، شما می خواستی خونه مامان جون بمونی و به سختی اومدیم . وقتی هم رسیدیم خونه که شروع کردی به شیون و هیچ شیوه ای هم جواب نداد...بستنی، پارک، تشویق، جدیت ... اونقدر دو نفری گریه کردیم که هر دومون لبو شده بودیم. نزدیک اومدن بابا تقریباً آروم شدی و وقتی بابا اومد جفتمون سر درد دلمون باز شد. نمی دونم چی شده بود که بابا یه کیسه چیپس و پفک خریده بود و تو با دیدنش حسابی خوشحال شدی و بوس و بغل و ... و قول دادی که دیگه گریه نکنی. پفک خوردی و بستنی و بعدشم از خستگی...
9 شهريور 1392
1